خیلی وقته به فکر ورزش کردن هستم. قبلا آدم خیلی با تحرکتری بودم، طوری که بعضیها بیشفعال میدونستن من رو. منتهی الان به دلیل حرفهای شدن در برنامهنویسی و توسعه سیستمهای نرمافزاری، مجبورم ساعتها پشت سیستم بشینم و از اونجا که آدم معتادی هستم، سخت از جام پا میشم.
باز خدا رو شکر نسبت به خیلیها، تحرکم بیشتره. اما بدیش همینه که دارم خودم رو با یکی دیگه مقایسه میکنم، نه با گذشته خودم. جالبه که هر وقت از گذشته یادی میکنم، پر از افتخار و من من هست. انگار پردهای بین چشمها و واقعیت، قرار گرفته که فرسودگی رو نبین.
شاید این خوشبینی افراطی باشه. برای همین باید انسان مراقبه داشته باشه و با اعداد و ارقام و گزارشها خودش رو مانیتور کنه.
به فکر یک تایمر متصل به سرور هستم که بتونم باهاش دائم خودم رو مانیتور کنم. البته تایمرهای معمولی موبایلها بد نیست، ولی وقتی دستی بخوره و اشتباهی رخ بده، دیگه قابل استناد و بازیابی نیست. این شد که یه مدت فقط به فکر یادگیری فلاتر بودم و کمکم فکرش خارج شد از ذهنم.
اما این نوشته شاید مخاطب و بازخورد مناسبی از دنیای بیرون و انسانهای دیگر نداشته باشه، اما در تقویت اعتماد به نفس بسیار مفید هست. همینطور یکی از راههای بیان حساب میشه. بهتون پیشنهاد میکنم حتما فکرهاتون رو بنویسید و جایی نگه دارید. در آینده از این فکرها خودتون نهایت استفاده رو خواهید برد.