کم گوی و گزیده گوی چون در

روزی چند بار این ضرب المثل رو باید با خودم تکرار کنم. (این از اون نوشته های یهویی م هست)

کم گوی و گزیده گوی چون در

خیلی موقع ها شده می خواستم صحبت کنم، وسطش یکی مثل مصطفی یا نوا یا کسایی دیگه اومدن مداخله کردن و وقتی جمع بندی می کنم در ذهنم، می بینم بیشتر به علت زیاد حرف زدن خودم بوده

وقتی حرف هایی می زنم که آدم های دور و برم متوجه نمی شن یا انقدر طولانی می شه که کسی توجه نمی کنه، با این عنوان شناخته می شم که:

با حمید بحث نکن وگرنه تمومی نداره

البته حرف درستیه و از سمت خانواده هم محکوم به بحث زیاد و بی حاصل شدم

به نظرم اینجا بهترین جا برای تخلیه روانی هست

از این بابت که خیلی ها دوس ندارن حرف هام رو بشنون و شاید خودم هم برنگردم بخونمشون

ولی شاید روزی به درد خورد و خیلی موقع ها هم از کاغذهای اضافی جلوگیری می شه وقتی نمی دونی قراره بعدا حرف های ذهنیت رو استفاده کنی یا نه

اخیرا مطلبی نوشتم برای روانشناسانم که به قولی نفسم شهید نشه و بتونم برای همه بیان کنم و با فرستادن یه لینک خودم رو  راحت کنم

همین کار رو با فایلهای دراپ باکسم انجام می دم و می فرستم داخل فایلهای ورد

ولی می شه این کار رو سپرد به همین پست وردپرسی چرا که مرتب بهشون سر می زنم ولی فایلهای وردپرسی شاید یه بار هم سرنزم

از جهت چینش سر کار و نظارت های میکرو منیجمنتی نوا و دنا هم ممکنه اذیت کنه ولی دیگه این یه تیکه رو نمی شه کامل هندل کرد

0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
پیمایش به بالا