شاید هیچ همجنسبازی حاضر نباشه بیاد با هم جنس خودش، که دگرجنس گرا هست، درد و دل کنه، راجع به آزارهایی که داره میبینه
همینطور هم هست در مورد دگرجنس گرا ها که حاضر نمیشن بیان و درباره آزارهای روحی و عاطفی که میبینن، با جنس مخالف، حرف بزنن
بیشتر بخوانید: آزار جنسی به چه معناست ؟آزار در این مورد کلا یک نوع انحراف در بینش افراد است. چرا که اندام تناسلی همانطور که از نامش پیداست، برای گسترش نسل به وجود آمده. پس، در مورد همجنس گراها که صد البته قضیه مشخصه که از انحراف گذشته و به مریضی یا تغییری غیرطبیعی در ژنتیک تبدیل شده، ولی در مورد دگرجنس گراها درصد و موارد گوناگون باعث میشود عارضهای به نام آزار در آنها شکل بگیرد.
مثلا طرف در کودکی یا نوجوانی و حتی بزرگسالی فیلمهای پورن را دیده و این طور در ذهنش نقش بسته که اینها واقعیت جامعه است
یا در شریک جنسیاش چیزی ببیند که در آدمهای دور و برش به ظاهر نمی بیند
و استثناءهای گوناگون که جای بحث در مورد آنها اینجا نیست…
چیزی که مشخص است، آزار دیدن یا آزار رساندن، با تجاوز به عنف فرسنگها فاصله دارد.
به تصور من، آن چیزی که تجاوز نامیده میشود حتما در آن اقدام به دخول به هر صورت یا با هر شیءای روی هر موجودی معنی پیدا میکند، حتی اگر این اقدام عملی نشده باشد.
حالا اگر کسی با دیدن اندام تحریککننده طرف مقابل که از جنس متفاوت است، به علت انحراف بینشی که ذکر شد، دلخور یا افسرده شود، اسمش چیست؟ من اسم این را یک نوع آزار جنسی میگذارم. شاید هیچ کس متوجه نشود، حتی خود فرد. چون به خاطر تعلیمات عرف، اهمیت دادن به این مباحث نوعی خیانت، گناه، بی ادبی یا پایین بودن سطح درک و فهم از مسائل اجتماعی و … حساب میشود. در صورتی که این مسئله کاملا غریزی است و ناخودآگاه ما آن را دریافت میکند و شما با بیاهمیت جلوه دادن آن، یا به همجنسگرایی بیشتر بها دادهاید یا قصد دارید آزار را به تجاوز نزدیکتر کنید
بهتر است در این زمینه به سریال چند قسمتی که netflix ساخته با عنوان sex education نگاه کوتاهی بیندازید.
واقعیاتی که هر چند به اشتباه، به تصویر کشیده شده است، به دنبال این است که سطح آزادی حیوانی انسان را افزایش داده و موضوع جنس مقابل و لطافتها و ظرافتهای رابطه را آنقدر لوس و لوده و پست و سطحی نشان دهد که انسانها به دنبال مراحل بعدی بگردند. شاید همان همجنسگرایی یا انواع و اقسام ابداعات جنسی در فیلمهای پورن
از نگاه آدمی که این روند حیوانی را قبول میکند، نگاه به زیبایی و ظرافتهای یک انسان یا تصور اندام دیگری به جز اندام شریک جنسی با همان عنوانی که در روابط به کار میرود، نه تنها آزاردهنده نمیباشد، بلکه مشتاقتر هم میشود و به عنوان یک غریزه قبول کند
غریزهای که تا حدی در انسان برای بقای نسل تعریف شده و دقیقا نقطه عطفش با حیوان این است که آداب و رسوم و حالات و زمانهای معینی برایش تعیین شده. یعنی غریزه انسانی را به سمت غریزه حیوانی سوق دادن و انسان را به مثابه یک حیوان هوشمند فرض کردن که از غرایز جنسی بیشتر از دیگر موجودات میتواند لذت ببرد.
این برای انسانی که هویت خود را در کمال و رسیدن به جایی که در آن جسم و ماده پست شمرده میشوند، نه تنها آزار بلکه همانند شکنجه میباشد
و اینجاست که بیرون بودن پای زنها و دخترها از نگاه پسرها و مردهایی که هر روز میبینند، طبیعی جلوه میکند. یا بازو و سر و سینه پسرها و مردها از نگاه دخترها و زنها. چون به بالاتر از این چیزها فکر میکنند از نظر غریزه حیوانی و آزار را در مرحله آخری که اقدام (نه عمل) به وارد شدن چیزی در چیزی شود میبینند. شاید فراموش میکنند برای چه به وجود آمدهاند
کفاره شراب خوریهای بی حساب …………….. هشیار در میانه مستان نشستن است