پرش به محتوا

بار آقایی مدیریت

یه برهه از زمان خیلی پسندیده پاداش‌های خوبی داده می‌شد که انصافا ما هم کم نذاشتیم. از یه جایی به بعد، احساس کردم این پاداش‌ها نه تنها وجود نداره، بلکه یه جورایی داریم بدهکار می‌شیم

گمونم مدیران چند شرکت توافق کرده بودند که دست از پوئن دادن به نیروها بردارن. البته زیاد مهم نبود. چون برخورد متقابل می‌خواست.

بیشتر بخوانید: بار آقایی مدیریت

خوشبختانه این چند وقته با موارد قانونی کارجو و کارفرما خیلی بیشتر آشنا شدم و همیشه با تذکر بر اخراج، گوشه ذهنم پلن‌های A و B و C و … می‌چیدم تا آمادگی‌ش رو داشته باشم.

البته هیچ وقت این اخراج اتفاق نمی‌افتاد ولی تاثیر منفی‌ش همیشه باهام بود.

انگار یه جورایی، تذکر که در ناخودآگاهم تهدید برای زندگی تفسیر می‌شد، اسبابی برای یادآوری لطف و بزرگواری بود. در صورتی که اصلا همچین حسی بهم دست نمی‌داد! انگار یه نیرویی می‌خواست من رو بکشونه طرف اینکه بیا بگو چقدر بهت لطف شده، البته کم هم نگفته بودیم، ولی سماجت در رفتاری که در من این افکار رو پروش می‌داد غیرطبیعی جلوه می‌کرد و انگار مشکل از طرف مقابل بود

شاید هم بیش از اندازه به بحث بیکاری حساس هستم،‌البته حق هم دارم، مسئولیت ۴ نفر دیگه بر گردنم هست و وظیفه دارم جوانب رو بسنجم

بارها هم یادآوری کردم ولی نمی‌دونم چرا تکرار مکررات می‌شه. روی یه سری موضوعات قفل می‌شه و انتظار می‌ره، دنبال کارها بدویم تا به نتیجه برسه

به هر حال امروز روز خوبی بود، همه دغدغه ها رو عنوان کردم و به نتایج خوبی رسیدیم

ولی اینکه مدام مورد تهدید باشی که نکنه اخراج بشی جز بیشتر شدن استرس و کم شدن اعتماد به نفس چیزی برام نداره

امیدوارم یه روزی طرف مقابل متوجه بشه، که آقایی، بالا سرمون سنگینی می‌کنه

کد زدن وظیفه‌مون هست، رفع باگ هم همینطور

یه محیط آروم و بدون استرس می‌خوایم. مثه اوایل که تمام تنش‌ها گرفته می‌شد تا ما راحت فکر کنیم و کد بزنیم

انصافا همون اوایل با اصطلاح هپی بودن آشنا شدم و تازه فهمیدم تو ایران می‌شه همچین چیزهایی هم پیدا بشه و فقط باید عنوان کنی وبخوای

کسی بخواد خودش پیشرفت می‌کنه، بهتره کسی خیر دیگری رو بیشتر از خودش نخواد، همونطور که مثه بقیه دیگه کاری به فرایندها و فلوی کاری ندارم. سعی می‌کنم بگم بخندم و به آدم‌ها اطمینان بدم، دیگه مثه قبل باهاشون هیچ کاری ندارم، هر کی هر جور دوس داره بره جلو، چه درست و چه اشتباه، چه فکر کنن کار ما اشتباهه، چه فکر کنن کار خودشون درسته. طرف حساب ما آدمای دور و برمون نیستن…

معیارهای شفاف، ضامن انجام درست هستند و با بدو بدو و هرج و مرج در آفیس های باز بیشتر انرژی ها گرفته می‌شه تا کار جلو بره، بهتره تمرکزم رو بذارم روی الگوریتم‌های رفتاری و رفتار متقابل که این معیارها رو بتونم هر چه بیشتر برای خودم شفاف کنم

باز هم سر بزن 😉

0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x