فلسفی

پیش از آنکه بدانی – ۱

من فکر می‌کنم انسان‌ها قسمتی از یک ساختار کلی و یکپارچه هستند. نمی‌خواهم آن را خدا بنامم، چون در مورد شناخت ذات خدا، باید احتیاط کرد. ممکن است با این کار قدم در راه مهار نمودن خدا و شریک کردن چیزای با خدا برآییم. شنیده‌ام شرک از راه رفتن یک مورچه سیاه بر روی یک سنگ سیاه در شب تاریک مخفیانه‌تر به سراغ انسان می‌آید. شاید با تفکر راجع به ناهشیار بتوان خود را بهتر شناخت، و شاید همین کافی باشد برای تمام طول زندگی بشریت.
سعی دارم در این سری نوشته‌ها با برچست «پیش از آنکه بدانی» بخش‌هایی از این کتاب ارزشمند با تجربه محمدهادی دهرویه را با شما به اشتراک بگذارم.

پیش از آنکه بدانی – ۱ بیشتر بخوانید »

هر چه فکر کنی همونه

می‌خواستم با یه بیتی، شعری از خیام،‌ مولوی و … شروع کنم که متاسفانه چون خیلی وقته مطالعه نداشتم نتونستم. این نوشته رو برای اونایی که مثل من دنبال هزار راه نرفته و هزار تایید و تمجید هستند منتشر کردم. خیلی وقتا فکر می‌کنیم، باید یکی یا دو تا یا هزاران آدم کارمون رو تایید

هر چه فکر کنی همونه بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا